نمایشگاه بازی و سرگرمی
باز هم ما رفتیم نمایشگاه (بازی و سرگرمی بوستان گفتگو) و باز هم به خودم گفتم دفعه بعد نمیایم، از بس شلوغ بود و در ضمن چیز خاصی هم نداشت. فقط تزیین بادکنکها خیلی توجه آیدا رو جلب کرد. از این آدمها هم که رفته بودند تو لباس عروسک ترسید و گریه کرد و همه ش پشت سرش رو نگاه می کرد ببینه دنبالش میان یا نه. این کلاه رو هم زن دایی لیلا زحمت کشیده و براش بافته. زن دایی دستت درد نکنه پنج شنبه هم رفتیم خونه خاله محبوبه و عمو سیامک تا یه مقدار دیگه از وسایلشون رو بچینیم. ...
نویسنده :
مامان ندا
12:00
تولدت مبارک
چه انتظار قشنگیست بلندترین شب سال را به انتظار آمدن قشنگ ترین فرشته ی روی زمین نشستن گل قشنگم تولدت مبارک انشاء الله 29 دی برات تولد می گیرم ...
نویسنده :
مامان ندا
8:55